دروان من
ای نگین کوه البرز ای وطن دروان من
عمر تو بسیار بادا ای ده زاکان من
ای همیشه در دلم زنده همیشه پایدار
زادگاه زاک و قوم جان و هم یالان من
کوه کلنوه و گلردین از کاهارو ماشینو
عشوه جوه و ناز چهره بوسه بر دروان من
میزنند هر روزو هرشب پیچ و خم بر پای
زین کاهارو ماشینو گرمدرو برغان من
خون کاهارو زورو کوه تودارو کافر کوه دوتاش
زردی بندو ششمنار زیبا چون گیرشان من
لاپیانی تا هرونک اشکدر طهماس کوه
کوکلان و بوری نو اغشته از لوکان من
پیله و ان دسته کو شیوار تا چالی مغان
دور نمیگردد زمانی از دل و چشمان من
از گلرگمان تا ساکین چال باغ سرسبزو قشنگ
از ساکین چالش به بالا کوه چرمالان من
والک و ریواس و لاله با کمان گوشت باهار
پر مینه بغچه دان زن و یالان من
در بهاران سبزی شو پر میبو در دشت و کمن
قلقله پر میبو در دوجو دگ دروان من
زاک من دروان من ای جان و ای جانان من
شاد باش و شاد کام ای موطن یالان من
این شعر توسط هوشنگ نریمانی گفته شده